ايول داداش حال اساسي دادي به اين شهر غريب.
کوک کن ساعت دل!
که دگر عشقي نيست
همه در هياهوي عشق
جا گذاشتن قلب پاک
که همه در سرازي اند
و دگر خنده بر لب ياران نيست
کاش در اين شهر زمزمه عشقي بود