اینجا چراغی روشن است
برو به خاطر غرورت که زیر پا له شد.
برو به خاطر دلت که آن صدای شکستنش را نشنید
برو به خاطر وجدانت که میدونی به هیچ کس بدهکار نیست.
برو به خاطر اعتمادت که به دوستت کردی و خیانت دیدی.
برو به خاطر برادرت که به قول خودت مثل کوه پشتت بود ولی یه بادی مثل آن نونست این کوه را از جا بکنه.
و برو به خاطر خودت که در ماندن میگندی.
هر جا توی زندگی گیر کردی چشمات را ببتد و بگو:
الا بذکرالله تطمین القلوب
مطمین باش آروم میشی مطمین باش!
نوشته شده در شنبه 90/11/22ساعت
6:21 عصر توسط خواستگار| نظرات ( ) |