اینجا چراغی روشن است
قلب من کنار پنجرهء تنهایی ،
هنوز بی قرار توست ،
گرچه انتظار هیچ معجزه ای از لحظه ها نیست !
روزها می آیند ، می مانند ،
و می روند و تو دیگر نمی آیی و
شاید برای من ،
بی تو ،
انتظار مفهومی تازه می یابد !
وقتی من وشبهایم به امید انتظار زنده می مانیم !
و زنده بودن معنایی است ساده
که من دشوارش کرده ام !!
و زند گانی شاید ،
مجموع ای است از تکرار ....انتظار
نوشته شده در دوشنبه 90/8/23ساعت
12:37 عصر توسط خواستگار| نظرات ( ) |